امروز داشتم یه مجله می خوندم توش یه قسمتی از یه شعر جالب رو نوشته بود.اونو براتون
نوشتم. در ضمن شاعر این شعر آقای فرزاد حسنی مجری برنامه کوله پشتی است.
چند تا چشمه خشک بشه
چند تا پری جادو کنه
پلک من برفای چند زمستون و پارو کنه ؟
چند نفر تو خواب من آسه بیان ،خسته برن؟
تا غروب خاطره ،عشق تو رو جارو کنه
بیا این خط و نشون
این چشام،اینم کمون
اگه دوستم نداری ، قدر عشقمو بدون .....
خواهی رسی به صلح گل ، این نکته گوش کن
گویند هرچه بشنو و لبها خموش کن
گر می به شیشه نیست ... دلا اضطراب نیست
مستی به یاد چشم لب می فروش کن
تا گم نگشت راه ، نشد خضر رهنما
گر فیض عقل میطلبی ، ترک هوش کن
نی گرچه نیست نالهی جانسوز کافی است
دفگو مباش ، سینه بکوب و خروش کن
سلام مهربون...
اول شدم!!
زیبا بود
موفق باشی
سلام....عیدت مبارک (البته با تاخیر) ....ببخشید که دیر شد...این روزا خیلی سرم شلوغه. شعر قشنگی بود...به روزم....یا مهدی
ما به هم محتاجیم ...مثل دیوونه به خواب...مثل گندم به زمین....مثل شوره زار به آب...ما به هم محتاج مثل ما به آدما ....مثل ماهیا به آب ...مثل آدم به هوا ...دستامون از هم اگه دور بمونه ....شب شیشه ای دیگه نمی شکنه....از تو این شیشه ای همیشگی ....خورشید مقوایی سر می زنه ...به عزای دوری دستای ما ...کوچه ها ، ساکت و بی صدا می شن....بوی رخوت همه جا رو می گیره .....همه ی درها ، به غربت وا میشن ....جاده هامون ، که به خورشید می رسن ....مثل تاریکی ، بی انتها می شن ...ما به هم محتاجیم.... سلام مهربون ..
کاش می شد لحظه ای پرواز کرد
حرفهای تازه را آغاز کرد
کاش می شد خالی از تشویش بود
برگ سبزی تحفه درویش بود
************************
موفق باشی
..:: امیر ::..
حسرت نبرم به خواب آن مرداب* کآرام درون دشت شب خفته ست*دریایم و نیست باکم ازطوفان*دریا همه عمر خوابش آشفته ست***
سلام مهربون..
اپم